Il y avait en Chine, un vieux cultivateur qui possédait un vieux cheval pour labourer son champ. Un jour, le cheval s'enfuit dans les montagnes et tous les voisins vinrent sympathiser avec le vieil homme à cause de sa malchance. Mais il leur dit:
روزی روزگاری کشاورز پیر ی در چین زندگی میکرد که اسب پیری داشت که کارهای مزرعه اش را انجام میداد.یک روز اسب به کوهستان ها فرار کرد و تمام همسایه ها آمدند تا با پیر مرد به خاطر بد شانسی اش همدردی کنند. اما او به آنان گفت
شانس یا بد شانسی چه کسی میتواند بگوید؟
یک هفته بعد اسب از کوهستان برگشت در حالی که با خودش یک گله اسب وحشی آورده بود و همه همسایه ها آمدند تا به خاطر شانسش به او تبریک بگویند.او باز هم به آنان گفت
شانس یا بد شانسی چه کسی میتواند بگوید؟
شانس یا بد شانسی چه کسی میداند؟
چند هفته بعد ارتش به دهکده آنان رسید و تمام جوانان مستعد جنگیدن را آزمایش میکردند.هنگامی که افسران سپاه پسر کشاورز را با پای شکسته اش دیدند او را آزاد گذاشتند.آیا این شانس بود یا بد شانسی چه کسی میتواند بگوید ؟(اند فلسفه)
تمام چیز هایی که به عنوان بد شانسی ظاهر میشود ممکن است یک شانس پنهان باشد .و چیزهایی که شانس به نظر میرسد ممکن است بد شانسی مخفی باشد.بنابراین ما خیلی دانا هستیم اگر به خدا اجازه دهیم که تصمیم بگیرد چه چیز خوب و چه چیز بد است.و از او تشکر کنیم که همه چیز به بهترین نحو برای کسانی که او را دوست دارند پایان میپذیرد
سلام دوست عزیز..
راستی یادم رفت که بگم یه وبلاگ دیگه هم دارم
اگه موافق باشی اونم لینک کنیم
www.swan86.blogfa.com
(عشق و دوستی انگلیسی)
سلام
خیلی ممنون از نظرتون
در باره اون ضرب المثل آخری بهترین معادلی که تونستیم این بود
---------
خیلی ممنون که ترجمه فارسی پستو گذاشتید ازش یه پیرینت میگیریم تا خوب بررسیش کنیم
trés bien! Merci
D:
سلام
خوبی
جالب بوى
ولی برای اینکه دوستان هم از وبلاگ های فرانسوی استفاده کنن
ادرس وبلاگ learning frenchرو هم بزارین ممنون میشم
موفق باشید